English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8558 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unhandy U مشکل بدست امده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gets U بدست امده
get U بدست امده
getting U بدست امده
hardly earned money U پول سخت بدست امده
biologic U بدست امده اززیست شناسی عملی
ill gotten U با وسایل غیر مشروع بدست امده
lyophil U بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
lyophiled U بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
post edit U ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
yardage U تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
margin productivity U نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
wind aided U اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
ScanDisk U که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
straw that breaks the camel's back <idiom> U مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
drawings U روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing U روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
The real problem is not whether machines think but whether men do. U مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
ridgy U بر امده
who came? U کی امده
who came? U که امده
fordone U از پا در امده
incoming U امده
gibbous U بر امده
worker U ازکار در امده
exopathic U ازبیرون امده
red-hot U تاب امده
enthetic U ازبیرون امده
red hot U تاب امده
worked up U ازکار در امده
new come U تازه امده
protrusive U جلو امده
in- U :رسیده امده
left over U زیاد امده
in U :رسیده امده
jamb U تیربیرون امده
jambs U تیربیرون امده
impassionate U به جنبش امده
exserted U بیرون امده
underhung U پیش امده
exserted U پیش امده
saleintiant U بیرون امده
saleint U بیرون امده
unbred U بدببار امده
protrusile U جلو امده
landed U فرود امده
overdue U دیر امده
prognathous U پیش امده
peregrin or rine U از خارجه امده
protrudent U جلو امده
aggregates U جمع امده
prognathic U پیش امده
projective U جلو امده
overshot U پیش امده
aggregate U جمع امده
leavened bread U نان ور امده
protractive U جلو امده
jutting U پیش امده
twinborn U دوقلو بدنیا امده
apogean U از زمین بالا امده
cantilever U تیر پیش امده
projecting jaw U ارواره پیش امده
ecstatic U بوجد امده نشئهای
take steps U اقدامات بعمل امده
petiolar U از برگدم بیرون امده
ecstatically U بوجد امده نشئهای
inchoate U تازه بوجود امده
self born U از خود بوجود امده
peregrine U ازخارجه امده مسافر
bay window U پنجره پیش امده
bay windows U پنجره پیش امده
neoteric U تازه بدنیا امده
you might have come U باید امده باشید
born in the purple U در نازونعمت بدنیا امده
beetle brow U پیشانی پیش امده
bucktooth U دندان گراز یا پیش امده
his stomach sticks out U شکمش پیش امده است
vizor U لبه پیش امده کلاه
air landed U فرود امده از راه هوا
venose U دارای رگهای متعددوبر امده
extrusive U اخراج کننده بیرون امده
prognathic U دارای ارواره پیش امده
ramus U قسمت بر امده واطاله یافته
visors U لبه پیش امده کلاه
lugs U هر عضو جلو امده چیزی
rimrock U لبه بر امده صخره مزبور
flanges U لبه بیرون امده چرخ
lugging U هر عضو جلو امده چیزی
flange U لبه بیرون امده چرخ
to t. to account U زیر account امده است
prognathous U دارای ارواره پیش امده
visor U لبه پیش امده کلاه
instances have occurred that U مواردی پیش امده است
lugged U هر عضو جلو امده چیزی
lug U هر عضو جلو امده چیزی
bow windows U پنجره پیش امده کمانی
bow window U پنجره پیش امده کمانی
to run short U زیر short امده است
weather worn U تحت تاثیر هوا در امده
the bird took its perch U مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
whyŠthere is the answer U شرط در امده تقریبا معنی میدهد
nook U قطعه زمین پیش امده برامدگی
ventricous U بادکرده دارای شکم پیش امده
oversailing of facade U قسمت برجسته یا پیش امده بنا
forestage U قسمت جلو امده صحنه نمایش
kid glove U ازلای زرق وبرق بیرون امده
difficult U مشکل
jigsaws U مشکل
problems U مشکل
jigsaw U مشکل
uphill U مشکل
problem U مشکل
quandary U مشکل
quandaries U مشکل
scarc ely U مشکل
round-shouldered U دارای شانههای جلو امده شانه گرد
bay windows U پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
dormers U پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
round shouldered U دارای شانههای جلو امده شانه گرد
dormer U پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
ribby U دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
bay window U پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
it is of doubtful proveance U معلوم نیست اصلا از کجا امده است
industrial wealth U مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
ill- U مشکل سخت
fastidious U مشکل پسند
problem identification U بازشناسی مشکل
in a jam <idiom> U مشکل داشتن
kick up a fuss <idiom> U به مشکل بر خوردن
off the hook <idiom> U دورشدن از مشکل
fun and games <idiom> U وفیفه مشکل
deep water <idiom> U مشکل سخت
bisexuals U خنثی مشکل
bisexual U خنثی مشکل
have a time <idiom> U به مشکل بر خوردن
hardly U مشکل بزحمت
solutions U پاسخ یک مشکل
solution U پاسخ یک مشکل
up the creek <idiom> U به مشکل برخودن
ills U مشکل سخت
ill U مشکل سخت
in a bind <idiom> U به مشکل افتادن
head above water <idiom> U آشکاری مشکل
fault description U توضیح مشکل
error description U توضیح مشکل
hard U مشکل شدید
floorer U سوال مشکل
finically U مشکل پسندانه
finicality U مشکل پسندی
feeding problem U مشکل تغذیه
What's the problem? U مشکل کجاست؟
faultless <adj.> U بدون مشکل
free from error <adj.> U بدون مشکل
immaculate <adj.> U بدون مشکل
flawless <adj.> U بدون مشکل
hard to please U مشکل پسند
fastidiousness U مشکل پسندی
f.in taste U مشکل پسند
open sesame U مشکل گشا
impeccable <adj.> U بدون مشکل
knots U مشکل عقده
defect description U توضیح مشکل
picksome U مشکل پسند
sound <adj.> U بدون مشکل
hardest U مشکل شدید
exquisite taste U مشکل پسندی
miminy piminy U مشکل پسند
description of error U توضیح مشکل
harder U مشکل شدید
knot U مشکل عقده
grilse U ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
prize courts U به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
brown major U براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
officinal names of drugs U نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
rimrock U صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
straight arm U حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
solves U یافتن پاسخ یک مشکل
ends U در انتها یا پس از چندین مشکل
resource person U فرد مشکل گشا
calculation U پاسخ به یک مشکل در ریاضی
mystification U مشکل وپیچیده سازی
mooney problem checklist U مشکل سنج مونی
ended U در انتها یا پس از چندین مشکل
end U در انتها یا پس از چندین مشکل
in a world of one's own <idiom> U مشکل عمیق داشتن
to resolve a doubt U حل مشکل یاشبهه کردن
problem child U کودک مشکل افرین
in the doghouse <idiom> U مشکل پیدا کردن با
no picnic <idiom> U ناخوش آیند ،مشکل
to put the a. in the helve U مشکل یامعمائی را حل کردن
catastrophic error U خطا یا مشکل در کل سیستم
can of worms <idiom> U مشکل پیچیده وسردرگم
problem behavior U رفتار مشکل افرین
turn tail <idiom> U فرار از خطر یا مشکل
solved U یافتن پاسخ یک مشکل
solving U یافتن پاسخ یک مشکل
solve U یافتن پاسخ یک مشکل
Gordian knot U مشکل معما مانند
through the mill <idiom> U تجربه شرایط مشکل
Gordian knots U مشکل معما مانند
raise eyebrows <idiom> U ایجاد مشکل و زحمت
Recent search history Forum search
1دست به اقدامات عجیب و غریبی می زنند تا دل محبوب خود را بدست بیاورند و جواب مثبت را از او بگیرند.
1A program is the ordered set of instructions to solve a particular problem.
1An evaluation is an assessment, as systematic and impartial as possible, of a project, program or policy. It focuses on expected and achieved accomplishments
1bioconjugate composed of controlled release polymer nanoparticles
2Protozoa: entamoba coli cyst seen
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
1The below message appears under Search line
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
0در حال حاضربا نماینده آنها مشکل پیدا کرده ایم
010/5d?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com